من هر جایی که برم فورا یه نقطهی موردعلاقه برای خیره شدن پیدا میکنم. مثلا تو کرگدن خیابون روبرویی که از طبقهی بالا دید داشت، تو کافه طوری تیر چراغ برق که دقیقا روبروی اون مبل دو نفره بود. وقتی با تو بودم چشمات، دستات و لبخندت.
+ با کسب اجازه از محضر پزشکان بزرگوار بلاگفا مدتیه به خوددرمانی گردنم روی آوردم. متوکاربامول و تیزانیدن یک چهارم. دوباره دردش داره دیوونهام میکنه. بعد از کنکور دیگه این گردن واسه من گردن نشد. بعد کرونا میرم یقهی دکترمو میگیرم، اگه قراره تا آخر عمر دهنمو سرویس کنه خب بگو بهم حداقل مرد ناحسابی.