loading...

ᴀɴᴀʟɢᴇsɪᴀ

.I was born sick, but I love it

بازدید : 360
دوشنبه 11 آبان 1399 زمان : 19:38

سریال Normal people تموم شد. یه جاش واقعا سریالو پاز کردم، خیره شدم به دیوار و همینطوری اشک ریختم. یه لحظه به ذهنم رسید که شاید تقصیر تو نبوده. و واقعا عجیب بود که انگار یهو همه چیز با هم جور در اومد. ماریان و طرز تفکرش شاید بشه گفت بی نهایت به من نزدیک بود.

درد کمک می‌کنه یه چیزی حس کنی، دردو حس کنی. چی باعث میشه آدم انقدر فراتر بره، انقدری که درد رو واسه حس کردن انتخاب کنه. کسی رو اطرافم نمیشناسم که درک کنه و برای اولین بار بود که حس کردم آدمای دیگه‌ای هم هستن که حس منو دارن.

حرف زدن، ارتباط کلامی. چی باعث شد فکر کنیم همیشه بغل، بوسه، معاشقه قراره جای حرف زدن رو بگیره؟ کی ترسیدیم از ریسک کردن، عاشق بودن، تنها شدن؟

خواهم که شبی گوشه ی میخانه بگریم
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی